آدم های زیادی در جهان هستن که دچار اختلال در بینایی هستند و چشمشون به دلایل مختلف مثل سکته دارای نقاط کوره اما متوجه این کوری نمیشن چون مغز این نقاط رو براشون پر میکنه. این یه نمونه حاد از این داستانه که فرد مبتلا به نیمه کوری سمت چپه. پسر این آدم در رابطه با پدرش گفته بینایی اش بهبود پیدا نکرده و همچنان مبتلا به نیمه کوری سمت چپ هست با این حال از این فقدان بینایی خود آگاه نیست چون به نظر میرسه مغزش بخش های از دست رفته را پر میکنه.
اما جالب اینجاست که این توهمات دیداری همیشه حساس به پس زمینه موجود و سازگار با آن به نظر میرسد. به عبارت دیگر اگر در محیطی روستایی قدم بزند میتواند بوته ها و درختان یا ساختمان های دوری را در منطقه بینایی سمت چپ خود ببیند اما وقتی با نیمه راست بینایی نگاه میکند متوجه میشود که چنین چیزهایی واقعا وجود نداشته. با این حال گویا دید معمولی اش به صورت یکپارچه با توهمات پر میشه. اگر روی نیمکت آشپزخانه نشسته باشه کل نیمکت رو میبینه تا اندازه ای که کل کاسه یا بشقاب خاصی را در سمت چپ دید خود ادراک میکند اما وقتی به طرف آن برمیگردد ناپدید میشود چون درواقع هرگز آنجا نبوده اما قطعا نیمکت را به صورت کامل میبیند بدون اینکه مرز مشخصی بین بخش های توهم آمیز و ادراک ادراک واقعی وجود داشته باشد.
کتاب توهمات اثر الیور ساکس از نشر سایلاو با شرح چنین تجربیاتی قراره بهمون بگه مغز ما چه توانایی های عجیبی داره. مغزی که محیط رو میگیره و براساس اون تم به محیط آیتم اضافه میکنه تا نقاط کور بصری ما رو پر کنه و شرحی از جهان بیرون بهمون بده ، با همچین مغزی سروکار داریم.
این جمله ایرانی که میگه حتی به چشماتم اعتماد نکن یه جورایی درسته. ولی واقعیتش اینه که نباید حتی به آگاهی خودمون هم اعتماد کنیم. نباید به مغز خودمون اعتماد کنیم مغزی حبس شده در جمجمه که وقتی اطلاعاتش از جهان بیرون به هر دلیلی کامل نباشه توانایی داره واقعیت خلق کنه توهم خلق کنه و این خیلی قابل تفکره.
باورهای آدم های زیادی با اعتماد به همین توهمات شکل گرفته و گاها نه حتی توهمات شخصی… بلکه به قصه های آدم های قبل، با اعتماد به مغز و آگاهی آدم های دیگه که خطاپذیره و میتونه تحریفی از واقعیت باشه.
خبلی هم عجیب و دور نیست، به نظر میاد هر انسان نرمال و سالمی در طول زندگیش ممکنه چند باری دچار توهم بشه و این موضوع دلایل مختلفی داره.
مثل اطلاعات حسی ناکافی ، یا اختلال احتمالی در پردازش اطلاعات و مغز در این زمان هاست که برای حفظ ارتباط ما با جهان که وظیفشه، میاد از اطلاعات خودش استفاده میکنه برای ساخت واقعیت. حالا تو اگه یه پیش زمینه ذهنی خاصی داشته باشی مثلا باورهای مذهبی این لحظه ممکنه برات تبدیل بشه به یک تجربه معنوی خاص.
تجربه ای که شاید تمام باورهای زندگیت رو روش بنا کردی اما در واقعیت قابل اتکا نیست چون با این کار به مغزی اعتماد کردی که اصلا قابل اعتماد نیست ، و دوست دارم اینجا دیوونگی این ماجرا رو براتون بیشتر کنم و یادآوری کنم که من مستقلی وجود نداره و با این جملات قصدم این بوده به مغزتون این هشدار رو بدم که به خودش اعتماد نکنه و مطمئن باشید از این به بعد این موضوع رو در نظر میگیره، حتی اگه شما دیگه این جملات رو به یاد نیارید… شمایی هم وجود نداره. فقط مغزه که تصمیم میگیره این اطلاعات دوباره به سطح آگاهیش برسه یا نه…
نویسنده: مهران عظیمی
برای مطالعه بیشتر کتاب توهمات اثر الیور ساکس از نشر سایلاو رو پیشنهاد میکنم
کانال تلگرامی ما رو هم یادتون نره t.me/Documentary20
پیج اینستاگرامی: https://instagram.com/science.doc20